آیه 29 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی

قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ۚ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ

[7–29] (مشاهده آیه در سوره)


<<28 آیه 29 سوره اعراف 30>>
سوره :سوره اعراف (7)
جزء :8
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

بگو: پروردگار من شما را به عدل و درستی امر کرده (نه به اعمال زشت)، و (نیز فرموده که) در هر عبادت روی به حضرت او آرید و خدا را از سر اخلاص در دین بخوانید چنانکه شما را در اول بیافرید دیگر بار (در محشر) به سویش باز آیید.

بگو: پروردگارم به میانه روی [در همه امور و به اجتناب از افراط و تفریط] فرمان داده و [امر فرموده]: در هر مسجدی [به هنگام عبادت] روی [دل] خود را [آن گونه] متوجه خدا کنید [که از هر چیزی غیر او مُنقطع شود]، و او را در حالی که ایمان و عبادت را برای وی از هر گونه شرکی خالص می کنید بخوانید؛ همان گونه که شما را آفرید، [پس از مرگ به او] بازمی گردید.

بگو: «پروردگارم به دادگرى فرمان داده است، و [اينكه‌] در هر مسجدى روى خود را مستقيم [به سوى قبله‌] كنيد، و در حالى كه دين خود را براى او خالص گردانيده‌ايد وى را بخوانيد، همان گونه كه شما را پديد آورد [به سوى او] برمى‌گرديد.»

بگو: پروردگار من به عدل فرمان داده است، و به هنگام هر نماز روى به جانب او داريد و او را با ايمان خالص بخوانيد. و همچنان كه شما را آفريده است باز مى‌گرديد.

بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است؛ و توجّه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوی او کنید! و او را بخوانید، در حالی که دین (خود) را برای او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) بازمی‌گردید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Say, ‘My Lord has enjoined justice,’ and [He has enjoined,] ‘Set your heart [on Him] at every occasion of prayer, and invoke Him, putting your exclusive faith in Him. Even as He brought you forth in the beginning, so will you return.’

Say: My Lord has enjoined justice, and set upright your faces at every time of prayer and call on Him, being sincere to Him in obedience; as He brought you forth in the beginning, so shall you also return.

Say: My Lord enjoineth justice. And set your faces upright (toward Him) at every place of worship and call upon Him, making religion pure for Him (only). As He brought you into being, so return ye (unto Him).

Say: "My Lord hath commanded justice; and that ye set your whole selves (to Him) at every time and place of prayer, and call upon Him, making your devotion sincere as in His sight: such as He created you in the beginning, so shall ye return."

معانی کلمات آیه

القسط: عدالت و حصه اى كه از روى عدالت باشد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29»

بگو: پرودگارم به عدل و داد فرمان داده و اينكه نزد هر مسجدى (هنگام نماز) روى خويش را به سوى او بداريد و او را بخوانيد، در حالى كه دين را براى او خالص مى‌سازيد. آنگونه كه شمارا در آغاز آفريد، باز خواهيد گشت.

نکته ها

«قسط»، در برابر تبعيض است، يعنى حقّ هر كس را به خودش بدهند، نه ديگرى.

در اين آيه، مفاهيم متعدّدى مطرح شده است؛ تربيت‌ «رَبِّي»، عدالت «القسط»، عبادت‌ «أَقِيمُوا»، جماعت‌ «وُجُوهَكُمْ»، وحدت «مسجد»، دعا «وَ ادْعُوهُ»، نيّت و اخلاص‌ «مُخْلِصِينَ لَهُ»، و حشر و قيامت‌ «تَعُودُونَ».

مرحوم طبرسى، «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» را امر به دعا و تضرّع خالصانه پس از نماز مى‌داند. امام صادق عليه السلام فرمود: «تسبيح حضرت زهرا عليها السلام بعد از هر نماز، بهتر از هزار ركعت نماز است». «1»

معاد، جسمانى است. آن گونه كه ذرّات خاك، از راه غذا در شما جمع شده است، استخوان‌هاى پوسيده شما نيز در قيامت جمع مى‌شود. «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» همان قدرتى كه شما را از يك سلّول و اسپرم آفريد، بقاياى شما را هم مى‌تواند در قيامت احيا كند. در روايتى نيز مى‌خوانيم كه مراد از «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»، يعنى بر همان اعتقادى كه مرده‌ايد برانگيخته مى‌شويد؛ مؤمن بر ايمان و كافر بر كفر. «المؤمن على ايمانه و الكافر على كفره» «2»


«1». تفسير اثنى‌عشرى.

«2». تفسير مجمع‌البيان.

جلد 3 - صفحه 49

در حديث مى‌خوانيم: «در قيامت مردم عريان و پابرهنه محشور مى‌گردند» «1» همانند روزى كه از مادر متولّد شده‌اند.

پیام ها

1- انسان، مأمور به قسط و عدالت است. «أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ» و كردار زشت، خارج از دائره‌ى قسط است. لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ ... أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ

2- پايبندى خالصانه به دين، زمينه‌ى گسترش قسط و عدل است. «أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ»

3- جلوگيرى از تبعيض، در كنار عبادت مطرح است و عبادت ونماز، همراه قسط ارزش بيشترى دارد. «بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا»

4- تربيت صحيح، در نظامِ عادلانه است و قسط، از شئون ربوبيّت الهى. «أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ»

5- دين، دربردارنده‌ى ابعاد اجتماعى، عبادى و اعتقادى انسان است. أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا ... وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ‌

6- مسجد، پايگاه اخلاص است، نه ريا و شرك. أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ ... مُخْلِصِينَ‌

7- يكى از شرايط دعا، خلوص نيّت است. «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»

8- توجّه و ايمان به معاد، عامل اقامه‌ى قسط و اخلاص انسان است. «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»

9- آفرينش نخستين، دليل امكان معاد است. «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»


«1». تفسير فرقان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 50

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29»

جلد 4 صفحه 45

بعد از بيان عدم امر به فحشاء، در عقب آن امر به قسط را فرمايد:

قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ: بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به كفار قريش، امر فرمود پروردگار من به عدل و راستى كه وسط است از هر امر متجافى از طرفين افراط و تفريط ابن عباس گويد: مراد به قسط، توحيد است رأس تمام راستيها. و اولى آنكه: مراد جميع طاعات و عبادات الهى باشد.

تنبيه: آيه دلالت دارد بر بطلان جبر، زيرا امر فرموده به قسط يعنى چيزى كه عقل، به راستى و استقامت آن شهادت دهد. و چون امر الهى، به توحيد و ساير طاعات تعلق دارد، پس محال باشد كه پس از امر به عدل و توحيد، جبر خواهد؛ زيرا ذات سبحانه حكيم آنچه فرمايد راضى، و مؤيد آن باشد؛ و آنچه نخواهد كاره، و ناهى بندگان از آن؛ و چون از بنده طاعات خواست، بدان امر فرمود؛ و معاصى را نخواست، نهى فرمود؛ پس امر وى دليل بر اراده طاعات، و نهى او دليل بر كراهت معاصى باشد.

بعد از آن فرمود: وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ: و بپا داريد به جانهاى خود و قائم شويد به ذوات خود براى عبادت معبود به حق، نزد هر زمان و مكان نماز، يعنى در هر وقت اداء نماز، روى بدن و قلب خود را قائم به قبله كنيد، يا توجه تام نمائيد به عادت حق به وقت نماز در مسجد.

بيان: مفسرين را در آيه وجوهى است:

1- اى عموم مكلفين دنيا در هر عصرى، ادا كنيد به جسم و روح در هر جاى زمين نمازهاى واجبه و مستحبه خود را. چه زمين براى شما امت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جاى نماز و طهور بدل آب است چنانچه حديث متواتر قال النبى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: جعلت لى الارض مسجدا و طهورا، شاهد آن است. «1»

«1» جامع احاديث الشيعه، جلد 3، باب 9، صفحه 53، حديث اوّل تا نهم.

جلد 4 صفحه 46

2- متوجه شويد به وجوه خود در هر جاى بر و بحر وقت نماز به طرف مسجد الحرام كعبه معظمه.

3- مراد آنست كه چون دريابيد در مسجدى، قائم شويد به نماز، و نگوئيد برمى‌گردم به مسجد خودم.

4- قصد مسجد كنيد در هر وقت نماز. امر به اداء نماز هر وقت به جماعت، ندب مؤكد است نزد اكثر، چه تعمير بناء مساجد مخصوص براى سجود و عبادت شده تا به اداء نماز در مساجد، مساجد معمور شود. و مؤيد آن حديث شريف نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: لا صلاة لجار المسجد الّا فى المسجد. «1» حديث دو وجه محتمل است: 1- همسايه مسجد نماز نخواند مگر در مسجد تا چهل خانه به دور مسجد. و به قولى خانه‌هائى كه از چهار طرف صداى مؤذن را شنوند، مراد نفى كمال است. 2- صحيح و جائز نيست اداء نماز براى همسايه مسجد در خانه مگر آنكه در مسجد نماز كند فردى يا به جماعت، كه مراد، نفى صحت است و اولى و اشهر وجه اول باشد.

وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ‌: و بخوانيد و بخواهيد خالق معبود در حالتى كه خاص و اخلاص كنندگان باشيد براى خداى تعالى طاعت و عبادت را.

شيخ طبرسى رحمه اللّه فرمايد: اين امر به دعا و تضرع است به درگاه الهى بر وجه اخلاص بعد از فراغ از نماز، يعنى راغب شويد و سؤال كنيد به خدا در دعا بعد از خالص نمودن دين را براى او. و امر به دعا بعد از نماز، مستحب، و اقلّ آن تسبيح حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها است.

در ثواب الاعمال- صدوق رضوان اللّه عليه از حضرت صادق عليه السلام:

قال: تسبيح فاطمة الزّهراء صلوات اللّه عليها في دبر كلّ صلاة احبّ الىّ من صلاة الف ركعة فى كلّ يوم. «2» فرمود: تسبيح حضرت زهراء سلام اللّه عليها در عقب هر نماز درست تر است نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز.

و قال: ما عبد اللّه بشى‌ء افضل من تسبيح فاطمة صلوات اللّه عليها. «3» و

«1» جامع الاحاديث، جلد 4- فضل المساجد باب 2، صفحه 442، حديث 27 و 30.

«2» ثواب الاعمال، صفحه 196، حديث 3.

«3» جامع الاحاديث، جلد 5، صفحه 364، باب 5، حديث اوّل.

جلد 4 صفحه 47

فرمود: عبادت خدا نشود به چيزى افضل از تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام.

تنبيه: تحريص بر دعا بسيار وارد شده:

اما به قرآن: آيه: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ‌، و: وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ‌، و: قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ‌. آيه اول وعده اجابت داده عموما و خصوصا، و دعا را عبادت ناميده، و تارك دعا را متكبر و توعيد به دخول نار جهنم فرموده.

آيه دوم فضل نامتناهى را مسئول قرار داده. آيه سوم سلب توجه لطفى را به سبب عدم دعا بيان فرموده.

اما سنت: و آن بسيار است از جمله:

1- در عدة الداعى ابن فهد حلّى، قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: الا ادلّكم على سلاح تنجيكم من اعدائكم و تدرّ ارزاقكم؟ قالو بلى يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال: تدعون ربّكم باللّيل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدّعاء: «1» فرمود حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به اصحاب: آيا دلالت كنم شما را بر سلاحى كه نجات دهد شما را از دشمنان و كثير گرداند روزيهاى شما را. عرض كردند: بلى. فرمود: بخوانيد و بخواهيد پروردگار خود را شب و روز، چه بتحقيق سلاح مؤمن دعا مى‌باشد.

2- قال امير المؤمنين عليه السّلام: الدّعاء ترس المؤمن و متى تكثر قرع الباب يفتح لك‌ «2» فرمود حضرت امير عليه السّلام: دعا سپر حفظ كننده و نگاهدارنده مؤمن است از وصول مكاره و مطارح ومضار. و كثرت دعا كوبيدن در است، پس به كثرت كوبيدن فتح باب شود.

3- قال الصّادق عليه السّلام: الدّعاء انفذ من السّنان الحديد: «3» حضرت صادق عليه السّلام فرمود: دعا نافذتر از نيزه آهنى است.

اما اجماع: مسلم فرق خاصه و عامه آمد بر طلب و استدعا از درگاه خالق.

اما عقل: چون دنيا دار الحوادث است، لذا حصول ضرر، ضرورى الوقوع، يا متوقع الوصول به هر انسانى باشد، چه نفس انسان مشوش و عقلش مشغول و

«1» ثواب الاعمال، صفحه 45- بحار الانوار، جلد 93، صفحه 294، حديث 23 و صفحه 297 حديث 25 (عدة الداّعى، باب اوّل)

«2» عدة الدّاعى، باب اوتل، فى الحثّ على الدّعاء.

«3» عدة الدّاعى، باب اوتل، فى الحثّ على الدّعاء.

جلد 4 صفحه 48

احوالش مختل و همّ و غم مسلط بر او مى‌شود و هيچ فردى از اعلى و ادنى خالى و عارى نيست خواه سببش از داخل به اغتشاش مزاج يا از خارج مانند بلا و مطائب جانى و مالى و غيره از آلام و اسقام و امراض و اعراض باشد، و اينها يا بالفعل و يا بالقوه است؛ و در هر صورت دفع ضرر، حاصل، يا متوقع الحصول از نفس، عقلا بر هر شخص واجب خواهد بود؛ و چون خود، عاجز من جميع الجهات است، پس بايد متوجه شود به قادر مطلق كه قدرتش احاطه بر جميع اشياء دارد، و او ذات احديت قاهر ذو الجلال است لا غير، لذا استعانت از او لازم آمد.

تنبيه: پس از ثبوت دعا بايد دانست كه شرايطى دارد، و عمده آن اخلاص باشد، يعنى خلوص نيت، و الّا به فقدان آن ثمرات نتيجه عايد نخواهد شد. در ذيل سوره بيست و پنجم حديث قدسى ذات احديت فرمايد: «و اخلص العمل فانّ الناقد بصير بصير»: و خالص بگردان عمل را، بدرستى كه صراف عمل بيناست بينا.

كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ‌: همچنانكه ايجاد شديد در دنيا، برمى‌گرديد در آخرت.

بيان: مفسرين را اقوالى است:

1- متعلق است بقوله: فِيها تَحْيَوْنَ‌؛ خطاب به خلق شده كه در زمين زندگى مى‌كنيد و در آن مى‌ميريد و از آن روز قيامت مبعوث مى‌شويد. كفار به شنيدن اين اعاده، مستعبد و انكار كردند عود را بعد از خاك شدن، لذا حق تعالى به تمثيل حسىّ جواب ايشان را فرمود: چنانچه ابتداء عدم صرف بوديد و به وجود آورد شما را، همچنين به قدرت كامله اعاده فرمايد شما را به احياء اجزاء بدنيه شما كه محفوظند به مواضع خود. پس استبعاد مكنيد از حشر و نشر، زيرا احياء بعد از موت به اجزاء بدنيه شما اسهل خواهد بود از ابتداى خلق.

2- آنكه متعلق بقوله: فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ‌، عود مى‌كنيد روز قيامت براى جزا و سزا چنانچه آفريد شما را ابتداء در دنيا براى عبادت خالصه.

3- يعنى اعمال شما جزا دارند و مانند بدو خلقت كه آفريدم شما را، همچنين بعد از مرگ اعاده مى‌دهم شما را.

جلد 4 صفحه 49

4- طبرسى رحمه اللّه در مجمع، و شيخ ابو الفتوح از جابر و ابن عباس نقل نموده: تبعثون على ما متّم عليه، المؤمن على ايمانه و الكافر على كفره. «1» يعنى: مبعوث خواهيد شد بر اعتقاد آنچه شما بر آن مرديد. مؤمن، مبعوث بر ايمان؛ و كافر، مبعوث بر كفر خواهد شد.

تحقيق: آيه شريفه دلالت دارد بر اثبات معاد جسمانى. بدين بيان كه ايجاد معدوم از محض عدم به غير ماده و مده به انواع صور و اشكال مختلفه، محال و ممتنع نيست؛ زيرا هر گاه ممتنع مى‌بود البته هيچ ذره از موجودات و كائنات عوالم بوجود نمى‌آمد. و هر گاه مسلم شد كه اين همه عوالم با موجودات بيشمار را ذات يگانه الهى آفريد بدون ماده و مده، هر آينه عقل حكم نمايد كه اينها ممكن بذاته و مقدور قدرت خلّاق على الاطلاق است. پس اعاده و ايجاد، مرتبه ثانيه بالنسبه به همان اشياء ازل، بالاولى اسهل و اقدر مى‌باشد؛ لذا حق تعالى در آيه شريفه رفع استبعاد را فرمايد بقوله: بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ‌.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 29 تا 30

قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29» فَرِيقاً هَدى‌ وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (30)

ترجمه‌

بگو امر كرد پروردگار من بعدالت و راست گردانيد رويهاتان را نزد هر سجده‌گاهى و بخوانيد او را در حاليكه خالص كنندگانيد براى او دين را چنانچه بدوا آفريد شما را عود خواهيد نمود

گروهى را هدايت فرمود و گروهى سزاوار شد بر آن‌ها گمراهى بدرستيكه ايشان گرفتند شيطان‌ها را صاحب اختياران از غير خدا و ميپندارند كه ايشانند هدايت شدگان.

تفسير

قسط عدالت و استقامت و ميانه روى در اخلاق و امور است و اقامه وجوه در هر مسجدى عبارت از راست و معتدل ايستادن در حال نماز با توجه بقبله است چنانچه در تهذيب و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده و نيز از آنحضرت روايت شده استكه مراد از هر مسجد ائمه اطهارند و مراد از اخلاص دين براى خدا اخلاص در عبادت است كه غير خدا را شريك در آن ننمايند چون بدو و ختم موجودات باراده او است و ناچار بايد روزى در پيشگاه اقدس او حاضر شوند و بجزاى اعمال خود برسند آنوقت خدا ميفرمايد من بهترين شريكم حق خود را بشريك واگذار ميكنم برويد جزاى اعمال خودتان را از شركائى كه براى من قرار داديد بگيريد و در آنروز دادرسى جز او نيست و امر معاد مشكل‌تر از خلق اول نميباشد و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه خداوند خلق فرمود بندگان را وقتى كه خلق كرد آنها را در حاليكه مؤمن و كافر و سعيد و شقى بودند همچنين عود ميكنند در روز قيامت هدايت شده و گمراه و از پيغمبر (ص) روايت شده است‌

جلد 2 صفحه 420

كه شقى كسى استكه در شكم مادرش شقى شده و سعيد كسى است كه در شكم مادرش سعيد شده و مراد از هدايت الهى گروهى را توفيق دادن آنها است بايمان و عبادت و سزاوار شدن براى گمراهى بآنستكه قبول هدايت ننمايند و خداوند هم آنها را بحال خودشان واگذارد و كمك نكند چون قابل هدايت نيستند پس مانند آنستكه گمراه كرده باشد آنها را و باين ملاحظه گفته‌اند كلمه فريقا دوم در آيه شريفه منصوب است باضلّ مقدّر كه حقّ عليهم الضّلاله دالّ بر آن است و اضلال بمعنى خذلان است و ممكن است مراد از هدايت و ضلالت حكم الهى بر يكى از آندو باشد در روز قيامت براى دخول در بهشت و جهنم چون اطاعت شياطين را نمودند و خود را در تحت اختيار آنها قرار دادند بسوء اختيارشان و از خدا و اولياء او اعراض نمودند و گمان كردند كه بحق و اصل شدند با آنكه خود را مستحق عذاب ابدى نمودند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُل‌ أَمَرَ رَبِّي‌ بِالقِسطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُم‌ عِندَ كُل‌ِّ مَسجِدٍ وَ ادعُوه‌ُ مُخلِصِين‌َ لَه‌ُ الدِّين‌َ كَما بَدَأَكُم‌ تَعُودُون‌َ «29»

بگو اي‌ ‌رسول‌ محترم‌ (ص‌) ‌که‌ پروردگار ‌من‌ امر فرموده‌ بقسط و عدل‌ و برپا بداريد روهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ نزد ‌هر‌ مسجدي‌ و ‌خدا‌ ‌را‌ بخوانيد ‌در‌ حالي‌ ‌که‌ دين‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ خالص‌ كنيد همان‌ نحوي‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ ابتداء فرموده‌ همان‌ نحو عود و بازگشت‌ ميكنيد ‌در‌ قيامت‌.

قُل‌ أَمَرَ رَبِّي‌ بِالقِسطِ ‌در‌ مقابل‌ كساني‌ ‌که‌ گفتند ‌خدا‌ امر بفحشاء و منكر كرده‌ بگو ‌خدا‌ امر بفحشاء نميكند و امر بقسط فرموده‌ و قسط بمعني‌ عدل‌ و ‌از‌ لغات‌ اضداد ‌است‌ ‌بر‌ ظلم‌ ‌هم‌ اطلاق‌ ‌شده‌ ‌در‌ قرآن‌ يك‌ جا ميفرمايد إِن‌َّ اللّه‌َ يُحِب‌ُّ المُقسِطِين‌َ مائده‌ ‌آيه‌ 46، و يك‌ جا وَ أَمَّا القاسِطُون‌َ فَكانُوا لِجَهَنَّم‌َ حَطَباً سوره‌ جن‌ّ ‌آيه‌ 15، و عدل‌ ‌هم‌ ‌در‌ عقائد و ‌هم‌ ‌در‌ اخلاق‌ و ‌هم‌ ‌در‌ افعال‌ مطلوب‌ ‌است‌ و مورد امر ‌است‌، اما عدل‌ ‌در‌ عقائد آنكه‌ ‌از‌ حدّ ‌آنها‌ تجاوز نكند ‌که‌ افراط ميشود مثل‌ نصارا نسبت‌ بحضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌، و غلات‌ نسبت‌ بامير المؤمنين‌، و مبدئين‌ ‌که‌ بدعت‌ ‌در‌ دين‌ گذاردند و ‌ يا ‌ چيزي‌ كم‌ كند ‌که‌ منكر بعضي‌ ‌از‌ عقائد ‌باشد‌ مثل‌ مخالفين‌ ‌که‌

جلد 7 - صفحه 304

منكر امامت‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ السّلام‌ شدند ‌ يا ‌ ساير فرق‌ شيعه‌ ‌که‌ نسبت‌ ببعض‌ ‌آنها‌ انكار كردند ‌ يا ‌ منكر بعضي‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ ‌ يا ‌ مذهب‌ شدند.

و اما ‌در‌ اخلاق‌ ‌تا‌ ميتواند ازاله‌ اخلاق‌ رذيله‌ كند چه‌ ‌در‌ طرف‌ افراط و چه‌ ‌در‌ طرف‌ تفريط و ‌اگر‌ نتوانست‌ ‌لا‌ اقل‌ آثار ‌آنها‌ ‌را‌ ظاهر نكند بلكه‌ آثار ضدّ ‌آنها‌ ‌را‌ ظاهر سازد.

و اما ‌در‌ افعال‌ دست‌ اقل‌ ‌در‌ واجبات‌ كوتاهي‌ نكند و مرتكب‌ معاصي‌ كبار ‌هم‌ نشود و اصرار ‌بر‌ صغار ‌هم‌ نداشته‌ ‌باشد‌ و منافيات‌ مروت‌ ‌را‌ ‌هم‌ ترك‌ كند.

وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُم‌ عِندَ كُل‌ِّ مَسجِدٍ بعضي‌ گفتند عطف‌ بلايفتننّكم‌ الشيطان‌ ‌است‌ لكن‌ ظاهرا عطف‌ بالقسط ‌است‌ ‌يعني‌ امر ربي‌ بالقسط و بان‌ اقيموا وجوهكم‌ عند ‌کل‌ مسجد، بتقدير ‌ان‌، و ‌در‌ تفسير ‌اينکه‌ جمله‌ بعضي‌ گفتند مراد اقامه‌ جماعت‌ ‌است‌ ‌در‌ مساجد و بعضي‌ گفتند مراد توجه‌ بقبله‌ ‌است‌ كعبه‌ معظمه‌ و بعضي‌ گفتند مراد توجه‌ بمساجد ‌است‌، و لكن‌ آنچه‌ بنظر ميرسد توجه‌ بخدا ‌است‌ ‌در‌ حال‌ سجده‌ ‌يعني‌ ‌بر‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ سجده‌ نكنيد چنانچه‌ عبده‌ اصنام‌ و شمس‌ و كواكب‌ و نار متوجه‌ ‌آنها‌ بودند ‌در‌ حال‌ سجده‌ ‌حتي‌ بعض‌ صوفيه‌ ‌که‌ گفتند صورت‌ مرشد ‌را‌ ‌در‌ نظر بياوريد ‌در‌ حال‌ نماز و سجده‌.

وَ ادعُوه‌ُ اينهم‌ قرينه‌ ميشود ‌بر‌ آنچه‌ عرض‌ شد ‌که‌ خداوند ‌را‌ بخوانيد ‌هر‌ چه‌ ميخواهيد و ‌او‌ ‌را‌ مؤثّر بدانيد و ‌از‌ ‌غير‌ ‌او‌ طلب‌ نكنيد و بغير ‌او‌ اميدوار نباشيد و توكل‌ نكنيد مگر باو ‌که‌ ‌در‌ حديث‌ قدسي‌ دارد

و عزّتي‌ و جلالي‌ لاقطعن‌ّ امل‌ آمل‌ غيري‌.

مُخلِصِين‌َ لَه‌ُ الدِّين‌َ دين‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ خالص‌ كنيد ‌که‌ شائبه‌ رياء و سمعه‌ ‌در‌ عبادات‌ و اعمال‌ ‌شما‌ نباشد ‌که‌ خلوص‌ ‌در‌ نيّت‌ شرط صحت‌ كليه‌ عبادات‌ ‌است‌ و رياء ‌در‌ عمل‌ ‌از‌ معاصي‌ بسيار بزرگ‌ ‌است‌ ‌حتي‌ گفتند شرك‌ خفيست‌ و بدتر ‌از‌ شرك‌ جليست‌

جلد 7 - صفحه 305

كَما بَدَأَكُم‌ تَعُودُون‌َ بعضي‌ گفتند اشاره‌ بروز قيامت‌ ‌است‌ ‌که‌ عريان‌ و برهنه‌ وارد ميشوند لكن‌ ظاهر اينست‌ ‌که‌ اشاره‌ بيوم‌ البعث‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند همين‌ نحوي‌ ‌که‌ قدرت‌ داشت‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ كتم‌ عدم‌ بوجود بياورد قدرت‌ دارد ‌که‌ يوم القيامه‌ ‌هم‌ ‌شما‌ ‌را‌ عود دهد و زنده‌ كند ‌که‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ ‌اينکه‌ مفاد بيان‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 29)- در این آیه به اصول دستورات پروردگار در زمینه وظایف عملی در یک جمله کوتاه اشاره، شده و سپس اصول عقاید دینی یعنی، مبدء و معاد را بطور

ج2، ص39

فشرده بیان می‌کند نخست می‌گوید: ای پیامبر! «به آنان بگو: پروردگار من به عدالت دستور داده است» (قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ).

سپس دستور به یکتاپرستی و مبارزه با هرگونه شرک داده، می‌فرماید: «توجه قلب خویش را در هر عبادتی به او کنید» و از ذات پاک او به سوی دیگر منحرف نشوید (وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ).

«او را بخوانید و دین و آیین خود را خالص و مخصوص او قرار دهید» (وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ).

پس از تحکیم پایه توحید، توجه به مسأله معاد و رستاخیز کرده، می‌گوید:

«همان گونه که شما را در آغاز آفرید، دگر بار در قیامت باز می‌گردید» (کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ).

آیه فوق یکی از کوتاهترین و جالبترین تعبیرات را در زمینه معاد جسمانی بازگو می‌کند، و می‌گوید: نگاهی به آغاز آفرینش خود کنید ببینید همین جسم شما که از مقدار زیادی آب و مقدار کمتری مواد مختلف، فلزات و شبه فلزات ترکیب شده است در آغاز کجا بود؟ آبهایی که در ساختمان جسم شما به کار رفته هر قطره‌ای از آن احتمالا در یکی از اقیانوسهای روی زمین سرگردان بود و سپس تبخیر گردید و تبدیل به ابرها و به شکل قطرات باران بر زمینها فرو ریختند، و ذراتی که هم اکنون از مواد جامد زمین در ساختمان جسم شما به کار رفته، روزی به صورت دانه گندم یا میوه درخت، یا سبزیهای مختلف بود که از نقاط پراکنده زمین گردآوری شد.

بنابراین چه جای تعجب که پس از متلاشی شدن و بازگشت به حال نخستین، باز همان ذرات جمع آوری گردد و به هم پیوندند و اندام نخستین را تشکیل دهند؟

و اگر چنین چیزی محال بود چرا در آغاز آفرینش انجام شد؟ بنابراین «همان گونه که در آغاز، خدا شما را آفریده است در روز رستاخیز نیز باز می‌گرداند».

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع